دانلود نور

محتواهایی ک ما رو از تاریکی ب نور میاره . ان شاء الله .

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جهان بینی توحیدی» ثبت شده است

توحید صفاتی از نگاه شهید مطهری. برگرفته از کتاب جهان بینی توحیدی.

توحید صفاتى‏

توحید صفاتى یعنى درک و شناسایى ذات حق به یگانگى عینى با صفات و یگانگى صفات با یکدیگر. توحید ذاتى به معنى نفى ثانى داشتن و نفى مثل و مانند داشتن است و توحید صفاتى به معنى نفى هر گونه کثرت و ترکیب از خود ذات است.

ذات خداوند در عین اینکه به اوصاف کمالیّه جمال و جلال متّصف است، داراى جنبه‏هاى مختلف عینى نیست. اختلاف ذات با صفات و اختلاف صفات با یکدیگر لازمه محدودیّت وجود است. براى وجود لایتناهى همچنان که دومى قابل تصوّر نیست، کثرت و ترکیب و اختلاف ذات و صفات نیز متصوّر نیست. توحید صفاتى مانند توحید ذاتى از اصول معارف اسلامى و از عالى‏ترین و پراوج‏ترین اندیشه‏هاى بشرى است که بخصوص در مکتب شیعى تبلور یافته است. در اینجا فقط به بخشى از یک خطبه نهج البلاغه که هم تأییدى بر مدّعاست و هم توضیحى براى این بخش است، اشاره مى‏کنیم. در اوّلین خطبه نهج البلاغه چنین آمده است:

الحمد للّه الّذى لا یبلغ مدحته القائلون و لا یحصى نعماءه العادّون، و لا یؤدّى حقّه المجتهدون، الّذى لا یدرکه بعد الهمم، و لا یناله غوص الفطن، الّذى لیس لصفته حدّ محدود و لا نعت موجود ...

سپاس ذات خدا را، آنکه ستایش کنندگان نتوانند به ستایش او برسند و شمار کنندگان نتوانند نعمتهاى او را برشمارند و کوشندگان نتوانند حقّ بندگى او را ادا نمایند، آنکه همّتها هر چه دور پروازى کنند کنه او را نیابند و زیرکیها هر اندازه در قعر دریاهاى فطانت فرو روند به او نرسند، آنکه صفت او را حدّ و نهایتى و تغیّر و تبدّلى نیست ...

در این جمله‏ها- چنانکه مى‏بینیم- از صفات نامحدود خداوند یاد شده است.

بعد از چند جمله مى‏فرماید:

کمال الاخلاص له نفى الصّفات عنه لشهادة کلّ موصوف انّه غیر الصّفة و شهادة کلّ صفة انّها غیر الموصوف‏ فمن وصف اللّه سبحانه فقد قرنه و من قرنه ...

اخلاص کامل، نفى صفات از پروردگار است، زیرا موصوف گواهى مى‏دهد که ذاتش غیر از صفت است و صفت گواهى مى‏دهد که او چیزى است غیر از موصوف، و هر کس خداوند را به صفتى توصیف کند، ذات او را مقارن چیز دیگر قرار داده و هر کس خدا را مقارن چیزى قرار دهد ... الى آخر.

در این جمله‏ها، هم براى خداوند اثبات صفت شده است (الّذی لیس لصفته حد محدود) و هم از او نفى صفت شده است (لشهادة کلّ صفة انّها ...) از خود این جمله‏ها معلوم است که صفتى که خداوند موصوف به آن صفت است صفت نامحدود به نامحدودیّت ذات است که عین ذات است، و صفتى که خداوند مبرّا و منزّه از اوست صفت محدود است که غیر ذات و غیر از صفت دیگر است. پس توحید صفاتى یعنى درک و شناختن یگانگى ذات و صفات حق.


۰۶ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۱:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دانلود نور

توحید ذاتی از نگاه شهید مطهری. برگرفته از کتاب جهان بینی توحیدی.

توحید ذاتى

‏توحید، درجات و مراتب دارد، همچنان که شرک نیز که مقابل توحید است مراتب و درجات دارد. تا انسان همه مراحل توحید را طى نکند، موحّد واقعى نیست.

توحید ذاتى یعنى شناختن ذات حق به وحدت و یگانگى. اوّلین شناختى که هر کس از ذات حق دارد، غنا و بى ‏نیازى اوست، یعنى ذاتى است که در هیچ جهتى به هیچ موجودى نیازمند نیست و به تعبیر قرآن «غنىّ» است، همه چیز به او نیازمند است و از او مدد مى‏گیرد و او از همه غنىّ است‏ یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُ‏ «فاطر/15» و به تعبیر حکما واجب الوجود است.

و دیگر «اوّلیّت» یعنى مبدئیّت و منشئیّت و آفرینندگى اوست. او مبدأ و خالق موجودات دیگر است، موجودات همه «از او» هستند و او از چیزى نیست و به تعبیر حکما «علّت اولى» است.

این اوّلین شناخت و اوّلین تصوّرى است که هر کس از خداوند دارد. یعنى هر کس در مورد خداوند مى ‏اندیشد و به اثبات یا نفى، و تصدیق یا انکار مى‏ پردازد، چنین معنى و مفهومى در ذهن خود دارد که آیا حقیقتى وجود دارد که وابسته به حقیقتى دیگر نیست، همه حقیقتها به او وابسته ‏اند و از اراده او پدید آمده ‏اند و او از اصل دیگرى پدید نیامده است؟

توحید ذاتى یعنى این حقیقت «دوئى» بردار و تعدّدپذیر نیست، مثل و مانند ندارد لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ «شوری/11»، در مرتبه وجود او موجودى نیست‏ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ «توحید/4».

اینکه موجودى فرد یک نوع شمرده مى‏ شود، مثلا حسن فردى از نوع انسان است- و قهرا براى انسان افراد دیگر قابل فرض است- از مختصّات مخلوقات و ممکنات است، ذات واجب الوجود از این معانى منزّه و مبرّاست.

و چون ذات واجب الوجود یگانه است، پس جهان از نظر مبدأ و منشأ و از نظر مرجع و منتهى یگانه است. جهان نه از اصلهاى متعدّد پدید آمده و نه به اصلهاى متعدّد بازمى‏ گردد، از یک اصل و از یک حقیقت پدید آمده‏ قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ «رعد/16» و به همان اصل و همان حقیقت بازمى‏ گردد أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ «شوری/53» و به تعبیر دیگر، جهان هستى، یک قطبى و یک کانونى و تک محورى است.

رابطه خدا و جهان، رابطه خالق با مخلوق یعنى رابطه علّت (علّت ایجادى) با معلول است، نه رابطه روشنایى با چراغ یا رابطه شعور انسانى با انسان. درست است که خدا از جهان جدا نیست‏ « «لیس عن الاشیاء بخارج و لا فیها بوالج» (نهج البلاغه).»، او با همه اشیاء است و اشیاء با او نیستند هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ‏ «حدید/4» امّا لازمه جدا نبودن خدا از جهان، این نیست که پس خدا براى جهان مانند روشنایى براى چراغ و شعور براى اندام است. 

اگر این‏چنین باشد خدا معلول جهان مى‏ شود و نه جهان معلول خدا، چون روشنایى معلول چراغ است نه چراغ معلول روشنایى. و همچنین لازمه جدا نبودن خدا از جهان و انسان این نیست که خدا، جهان و انسان همه یک جهت دارند و همه با یک اراده و یک روح حرکت و حیات دارند. همه اینها صفات مخلوق و ممکن است، خداوند از صفات مخلوقین منزّه است‏ سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ‏ «صافات/180».

۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۳:۱۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
دانلود نور