اولویت باید با تربیت باشد و بعد آموزش. اصل این است. مراجع فکری ما چنین میگویند. خداوند(سبحانه و تعالی) وقتی دربارهی بعثت انبیا(علیهم السلام) و بهویژه رسول اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) صحبت میکند میفرماید:«ویزکیهم ویعلمهم- آنها را پاک میکند و آموزش میدهد (آلعمران/۱۶۴ و جمعه/۲)» و نمیگوید ”ویعلمهم ویزکیهم”، یعنی تزکیهی نفس را جلوتر میآورد، که ما امروزه اصطلاحا به آن «تربیت» میگوییم. تربیت افراد و انسان را بر تعلیم تقدم بخشیده است. آرمان ما این است که روزی واقعا مدارس قبل از آموزش، به محلهای تربیت تبدیل بشوند. یعنی ابتدا مدارس تربیت باشند و سپس تعلیم. مدارسی باشند که انسان فارغ التحصیل کنند؛ انسان دارای صفات انسانی، اخلاقی، ایمانی و ملی لازم برای جامعه، وطن، مردم، محیط و امت خود.
مثلا من همیشه میبینم مؤسسات تربیتی همیشه در زمینههای علمی و دستاوردها و نتایج با هم رقابت دارند. برای بسیاری از مؤسسات آموزشی مهم است که وقتی امتحانات نهایی به پایان میرسد (الآن دربارهی مقطع متوسطه صحبت میکنیم) بیایند و گزارشی بدهند که مثلا درصد موفقیتشان ۱۰۰٪ یا ۹۹٪ یا ۹۸٪ بوده و این حرفها. و برای اینکه به ۹۹ یا ۱۰۰٪ برسند تدابیری اتخاذ میکنند که گاهی برای دانشآموزان و خانوادههایشان سخت است و احتمال دارد این کار به نتایج روانی منفی و نامناسبی هم بیانجامد. ولی به شما میگویند من هدفی دارم که میخواهم به آن وفادار بمانم، حتی اگر چنین عوارض جانبی یا نکات منفیای نیز داشته باشد. من این مؤسسات را فرا میخوانم که با یکدیگر فقط در زمینهی نتایج علمی و مدرک رقابت نکنند. البته نمیدانم اجراییشدنش باید چگونه باشد. قاعده، معیار و شاخص تعیین کنند ببینند این مدارس چه خروجیای دارند؟ بسیار خب، این نفر اول لبنان است و این نفر دوم و این هم سوم. یا نفر اول استان است. این خوب و قابل ستایش است. ولی ماجرا وجه دیگری نیز دارد، آیا این انسانی که ما از مدرسه بیرون میدهیم، شخص خوشاخلاقی هم هست؟ آدم متواضع، خدمتگذار، آماده برای فداکاری و مؤمنی هم هست و خیر دیگران را میخواهد؟ یا نه، برعکس آدم متکبر و سلطهجو و خودخواهی است که منافع خودش برایش مهم است حتی به قیمت زیرپا گذاشتن حقوق، کرامت و احساسات دیگران؟