-بلی، خود امام اصل(معصوم) هم مسموم میشود، لیکن [این] در جایی [است] که میداند عمل به علم حقیقی خودش نباید بکند.[مثلا] اجلش[و هنگامه وفاتش]رسیده است، و[دقیقا] لحظه اجلش را میداند، [اینکه وفاتش] به این سبب خواهد بود، را هم می داند، [اما] مأذون نیست در عمل به غیب به هر چیزی که عالم به غیب است.
-[یکی] گفته [بود]: علم به غیب را امام هم نمیداند، [حتی] امام هم نمیداند کی ظهور خواهد کرد. باباجان! «لَو کُنتُ أعلمُ الغیب، لَاستَکثَرتُ مِنَ الخیر، و مَامَسّنِیَ السُوء؛ [اگر غیب را مىدانستم خیر بسیار مىیافتم و (هیچ) بلایی به من نمىرسید] اینها اینجور ندانستنشان با دانستنشان فرق دارد. [اگر گفته میشود] نمیدانند، [یعنی] بهتنهایی نمیدانند. [و اگر گفته میشود] میدانند، یعنی همه چیز را بالغیر (و بهواسطه خداوند) میدانند. آن به آن باید سیم ارتباطش، به أعلی علیین، محفوظ باشد. [به او] بگویند این کلمه [در] اینجا، یا این عمل، [در] اینجا، آیا جائز است یا نه؟ آیا واجب است یا نه؟
-[بنابراین] نمیتوانیم قیاس بکنیم معصومین را با غیر معصوم؛ که آنها[که آگاهانه] مسموم میشدهاند علل دیگری داشتهاند، و دیگران علل دیگری دارند. [لذا] احتیاط [در اینگونه امور] برای دیگران در جای خود باقی است.( بهطوریکه در اینگونه موارد دیگران حق ندارند آگاهانه مسموم شوند)