خوشبختانه امروز این مرکز مورد توجّه مردم است؛ قدیم این‌جور نبود. سالهایی که ما در قم بودیم، شبهای چهارشنبه یا شبهای جمعه یک تعداد معدودی از افراد میرفتند در همان مسجد که یک محلّ کوچک محدودی بود، زیارتی میکردند و خیلی بندرت کسانی در آنجا میماندند؛ خیلی محدود بود. خود ما که چند سال در قم بودیم، چند مرتبه بیشتر توفیق پیدا نکردیم برویم مسجد جمکران؛ رایج نبود، متداول نبود، دلها این جور مجذوب و کنده‌شده‌‌ی به سمت معنویّات نبود؛ حاکمیّت، حاکمیّت فضای معنوی نبود. این بود که یک مرکز به این عظمت، به این قداست -که مورد توجّه بزرگان بوده است، مورد توجّه رجال‌ الغیب و عبادالله و امناءالله بوده- این جور از چشم مردم در واقع پنهان بود و کسی توجّهی نداشت. بزرگانِ علما اینجا می‌‌آمدند، زیارت میکردند، [از جمله] مرحوم فیض کاشانی رضوان الله تعالی علیه. فرزند ایشان، مرحوم علم‌الهُدیٰ(۱) رضوان الله علیه یک جایی مینویسد که من در خدمت پدرم آمدیم مسجد جمکران را زیارت کردیم و اینجا بودیم.


اهل معنا و اهل توجّه و تذکّر، دلداده‌ی به این محل بودند لکن توده‌‌ی مردم، عامّه‌‌ی مردم، حتّی ما طلبه‌‌ها بی‌‌توجّه بودیم، غافل بودیم. یکی از عیوب حاکمیّت دستگاه‌های سیاسی غیر دینی و غیر معنوی همین غفلت است؛ مردم از ارزشهایی که دم دست آنها است و میتوانند استفاده کنند غافل میمانند. وقتی حاکمیّتِ مسلّط بر جامعه و محیط بر جامعه، یک حاکمیّت معنوی بود، الهی بود، دینی بود، یک خاصیّت طبیعی آن همین است که معنویّات رواج پیدا میکند، جلوی چشم قرار میگیرد، دلها به طرف آن جذب میشود؛ این چیزی است که امروز اتّفاق افتاده. نه اینکه امروز گناه نیست، نه اینکه آدم بد وجود ندارد و آدم بی‌‌توجّه و غافل وجود ندارد؛ چرا، لکن فرق است بین اینکه فضای عمومی جامعه، فضای معنوی باشد، معنویّات به عنوان یک ارزش مطرح باشد در جامعه و اینکه معنویّات بکلّی مغفولٌ‌ عنه باشد یا ضدّارزش باشد؛ این است که باید این فضا را قدر دانست.